یکی از اشتباهات هدف گذاری | قول میدم که…؟

لطفا به خودت دیگه قول نده! با خودت عهد نبند!

باور معیوب: وقتی به کسی یا خودتان قول بدهید حتما انجام خواهید داد.

حقیقت : قولی که همسو با شخصیت و روتین ما نباشد، دوامی نخواهند داشت.

” قول میدم از شنبه شروع کنم.”

” قول میدم به خودم، برنامه نویسی را به جای ایده ال برسونم.”

” قول میدم که عادت های بد رو ترک کنم و عادت های خوب جایگزین کنم.”

” قول میدم تا پایان سال آموزش آنلاینم را کامل یاد بگیرم.”

” قول میدم تا آخر امسال چندین کتاب در زمینه اقتصاد و معامله گری مطالعه کنم.”

” به مادرم قول دادم که درسم رو خوب بخونم و دانشگاه برم.”

” به همسرم قول دادم خوشبختش کنم.”

” قول میدم که از ترم بعد هر روز درس بخونم.”

ناتوانی در اجرای تعهد و قول، می تواند احساسات عمیق شرم و گناه را به همراه داشته باشد. چرا؟ در بسیاری از فرهنگ ها، مسئولیت پذیری شخصی بسیار مهم تلقی می شود. به این معنا که اگر نمی توانید کار درست را انجام دهید، حتما ضعف شخصیتی دارید.

این یعنی ضعیف پنداری و در زمینه ی تغییر رفتاری مفید نخواهد بود. اما از طرفی عمیقا در روان ما حک شده است.

اولین نکته ی که باید به یاد داشته باشیم این است: اگر در مورد اجرای قول ها نصیحتی گمراه کننده را دنبال کرده و شکست خورده اید. ما اینجا هستیم تا بگویم تقصیر شما نیست. شما برای فکر کردن و روبه رویی با مشکل، روش معیوبی را در پیش گرفته اید که به چرخه ای از ناامیدی و اختلال عملکردی منجر شده است.

نکته ی دومی که باید آن را به یاد داشته باشیم این است: شما می توانید تغییری را که به آن تمایل دارید به شکلی هوشمندانه تر و بهتر طراحی کنید.

مشکلات بزرگ عهد و پیمان

چرا عهد می بندیم ؟ چرا قول می دهیم؟ احتمال زیاد به مشکلی برخورده ایم، اتفاق بدی افتاده است. آخر ترم است و امتحانات را به خوبی نگذرانده ایم و قول می دهیم که ترم بعد هر روز درس بخوانیم. قبل از رفتن به مهمانی لباس های خود را که می پوشیم لباس ها برایمان تنگ شده است. در طول مهمانی هم احساس شرم می کنیم و بعد به خود قول می دهیم که وزن خود را کم کنیم.

می توان گفت با عهد بستن برای خود هدف تعیین می کنید.

اولین مشکل این است که معمولا  در مواقع هیجانی، با خود یا دیگری عهد می بندید و اصول هدف گذاری را نادیده می گیرید. قصد نداریم در این مقاله راجع به اصول هدف گذاری با شما صحبت کنیم. می توانید به آسانی راجع به اصول هدف گذاری جست و جو کنید.

ما میخواهیم به مشکل بزرگتری اشاره کنیم. حتی با فرض اینکه هدف گذاری اصولی انجام دهید دلیل بر این نیست که به هدف خود خواهید رسید.
هدف از هر ورزش به پایان رساندن مسابقه با بهترین امتیاز است. اما اگر کل مسابقه چشمتان به تابلوی امتیازات باشد، شرایط مسخره ای رقم خواهد خورد.

تنها راه برای پیروزی واقعی بهبود هر روزه است.

به گفته ی بیل والش – سه بار برنده ی سوپربول شده- ” امتیاز خودش می آید “. همین موضوع برای حوزه های مختلف زندگی صدق می کند. اگر می خواهید نتایج بهتری بگیرید، پس تعیین اهداف و قول دادن را فراموش کنید. به جای آن روی سیستم و عادت تمرکز کنید.
منظورم از این جمله چیست؟ آیا اهداف کاملا بی فایده اند؟ البته که نه. اهداف برای تعیین مسیر لازمند. اما ریزعادت ها بهترین گزینه برای رسیدن به هدف ها هستند. وقتی زمان زیادی را صرف تفکر درباره ی اهداف می کنید و وقت کافی را برای طراحی سیستم هایتان نمی گذارید، تعدادی مشکل ظاهر خواهند شد.

مشکل اول: برنده ها و بازنده ها هدف یکسانی دارند.

هر شرکت کننده ی المپیک دوست دارد مدال طلا ببرد. هر کاندیدا دوست دارد انتخاب شود. و اگر افراد موفق و ناموفق دارای هدف یکسانی هستند، پس هدف نمی تواند عامل تمایز میان برنده و بازنده باشد. تیم والیبان کشورمان الان در مسابقات آسیایی اول هستند. طی سالیان قبل هم هدفشان پیروزی در این مسابقات بود – همانند هر تیم حرفه ی دیگری- . هدف همواره همین بوده است. اما تنها زمانی که یک سیستم با بهبودهای کوچک و مداوم را راه اندازی کردند توانستند به نتیجه ی متفاوتی دست یابند.

مشکل دوم: دستیابی به یک هدف،تنها یک تغییر آنی است.

فرض کنید یک اتاق نامرتب دارید و برای تمیزکاری آن هدف گذاری می کنید. اگر انرژی لازم برای منظم کردنش را جمع آوری کنید. اتاق تمیزی خواهید داشت ( در حال حاضر). اما اگر باز هم همان عادت شلوغ کاری و بی نظمی پیشین را حفظ کنید، خیلی زود دوباره اتقاتان مثل قبل خواهد شد. دوباره برای تمیزکردنش اراده خرج کنید.
رسیدن به هدف تنها برای همان لحظه زندگی تان را تغییر می دهد. با خودمان فکر می کنیم باید نتایج را تغییر دهیم. اما این نتایج نیستند که مشکل سازند. چیزی که حقیقتا باید تغییر دهیم، سیستم و روند رفتارهای روزانه مان است که این نتایج را می سازند.

مشکل سوم: اهداف در تضاد با پیشرفت طولانی مدت هستند.

وقتی تمام سخت کوشی ما بر روی یک هدف بخصوص متمرکز شود، پس از دستیابی به آن چه انگیزه ی دیگری برای ادامه خواهیم داشت؟ به همین دلیل بسیاری از افراد پس از دستیابی به هدف، دوباره به عادت های قدیمی شان برمی گردند.
هدف از تعیین اهداف، پیروزی در بازی است. اما هدف از ایجاد روتین روزانه، تداوم حضور در بازی است. تفکری که حقیقتا طولانی مدت است.
صرفا قرار نیست به یک دستاورد مشخص برسید. بلکه باید چرخه ای از اصلاح و بهبود مداوم داشته باشید. در نهایت این تعهد شما به پروسه است که پیشرفت تان را تعیین خواهد کرد.

مشکل چهارم: اهداف بزرگ عزت نفس را تخریب می کند.

هدف های کلی که از قول های ما نشات گرفته است اگر به موفقیت نرسد –حتی با فرض تلاش- عزت نفس ما را کاهش می دهد. پایین آمدن عزت نفس، شرایط را برای شکست های بیشتر فراهم می کند. به طوری که شخص ممکن است به این باور برسد که ” دیگر من نمی توانم”، ” من آدم موفقیت نیستم”، ” آدم ها برای من ارزش قائل نخواهند بود” . بدین ترتیب می تواند ما را وارد حلقه ی معیوب “قول دادن و نتوانستن” کند.

عزت نفس پایین، ما را از سبک زندگی مطلوب مان دور می کند.

هر بار که یک قول یا هدف را تعیین کنیم و به آن نرسیم، احساس شایستگی و توانمندی ما آسیب می خورد. در نتیجه عزت نفس ما پایین تر می آید. اگر آن هدف را ساده کنیم و به صورت عادت روزانه انجام دهیم، هدف کوچک همان روز را به راحتی به دست می آوریم. در نهایت احساس موفقیت و عزت نفس ما بیشتر می شود.

به نظر شما چرا اینقدر زود تسلیم می شویم؟

جواب این سوال شاید تعجب شما را برانگیزد: شما خویشتنداری خود را از دست می دهید. نیروی اراده و خویشتنداری یک منبع تمام شدنی است. درست مثل این است که به باشگاه بروی و وزنه بزنید. اولین بار خیلی سبک و آسان به نظر می رسد، چون تازه تفس هستید و عضلات بدنتان آماده هستند. اما با هر بار تکرار حرکت، عضلات شما خسته و خسته تر می شود، تا جایی که دیگر نمی توانید وزنه را بلند کنید.

وقتی درباره ی ” نیروی اراده” صحبت می کنیم منظورمان معنای لغوی آن نیست. همان عزم راسخی است که برای مبارزه با تباهی ها (سیگار، شیرینی، الکل) به آن نیاز داریم. در واقع صحبت از خودنظارتی است.

وقتی به یک کارمند بازخوردی منفی از کارش می دهید، یا وقتی در حال نصب قفسه کتاب هستید. یا وقتی یک زبان جدید یاد می گیرید، به این فکر کنید که ذهن تان در آن لحظات چکونه کار می کند. شما به دقت مراقب کلماتی که به زبان می آورید یا هر حرکت بدنتان هستند و همه چیز را حساب شده انجام می دهید. مثل این است که یک ناظر به تمام کارها نظارت می کند. این نیروی اراده است.
برخلاف آن در تمام موقعیت های که حس نمی کنید به رفتارتان نظارت می شود –مثلا وقتی هنگام رانندگی می کنید، یا حتی کارهای ساده تری مثل دوش اول صبح یا قهوه درست کردن- بی دقتی می کنید. در حقیقت، بسیاری از رفتارهای روزانه ما بیشتر به صورت اتوماتیک و عادت هستند تا نظارت شده، و البته این خبر خوبی است چون رفتارهایی که برآن ها نظارت می شود کارهای سختی هستند. تمام انرژی آدم را می گیرند.

مطالعات زیادی در این باره صورت گرفته و نشان می دهد که رفتار خودنظارتی ( در اسلام تزکیه نفس، تقوا) در ذات خود طاقت فرساست.

در یکی از این مطالعات، برای گروهی از شرکت کنندگان فیلمی غم انگیز درباره ی حیوانات مریض پخش کردند. از آنان خواسته شد تا حین تماشای فیلم احساسات خود را مهار کنند و هیچ گونه ناراحتی بروز ندهند. در پی این شرایط، آن ها به نسبت کسانی که اجازه داشتند حین تماشای فیلم راحت گریه کنند، استقامت جسمی کمتری نشان دادند.
این تحقیق نشان داد که ما این نیروی خویشتنداری خود را در بسیاری از موقعیت های مختلف زندگی می سوزانیم و هدر می دهیم. مثلا وقتی می خواهیم دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم، با ترس های خود روبرو شویم و چیزی بروز ندهیم. هزینه های خود را کنترل کنیم و بسیاری موقعیت های دیگر.

زمانی که مردم از اراده و خویشتنداری خالی می شوند، آنچه تماما مصرف کرده اند در واقع ماهیچه های ذهنی شان است. همان چیزی که برای تفکر خلاق، تمرکز، وسوسه نشدن، سماجت حین ناامیدی و شکست به آن نیاز دارند.

لطفا به خودت دیگه قول نده، عادت بساز!

قول دادن را فراموش کنید. در عوض تمرکزتان روی سیستم و فرایند تغییر باشد.

ایجاد عادت های مثبت نقطه ی شروع، و ایجاد عادت های کوچک مثبت مسیری برای دستیابی به عادت های بزرگ تر است. زمانی که متوجه شوید ریزعادت ها چگونه عمل می کنند و چرا این طور عمل می کنند. دیگر می توانید تغییرات بزرگ مادام العمر ایجاد کنید. می توانید عادت های ناخواسته را درهم بشکنید. می توانید راه خود را به سوی رفتارها و قول هایی که آرزوهایشان را داشته اید باز کنید. رفتارهایی مانند برنامه نویس حرفه ای شدن، دویدن در ماراتن، بیداری در 5صبح، اتمام دوره آموزشی و دانشگاهی.

با روش ریزعادت ها روی کارهای کوچکی تمرکز می کنید که می توانید آن ها را در کمتر از سی ثانیه انجام دهید. خیلی زود به رفتارهایی جدید دست پیدا می کنید و بعد آن ها به صورت طبیعی رشد می کنند. در نتیجه شما را به آن خواسته و قول مدنظر برساند.
در زندگی بسیاری از افراد “خرد و کوچک” صرفا بهترین گزینه نیست، بلکه ممکن است تنها گزینه باشد.

مثال عملی و واقعی

وقتی مجید 36 ساله شد، دومسیله را فهمید: همه ی اطرافیانش داشتند ازدواج می کردند و او داشت شکم درمی آورد. هر دوی این اتفاق ها ناگهانی بودند. همین چند ماه پیش به نظر می رسید همه مجردند و او همچنان همان آدم لاغر است.
اما حالا شکم مجید روی شلوارش می افتاد  و بعد از مهمانی ها، دوستانش با همسرانشان به خانه می رفتند.
بالاخره مجید متوجه شد نیاز دارد که برای وزنش کاری بکند. با احتیاط بیشتر شروع کرد به مراقبت از خورد و خوراکش و بیشتر ورزش کرد.
برخلاف تلاش هایش برای تناسب اندامش، شکم برآمده لجوجانه باقی مانده بود. اما باز تلاش کرد و نبرد باشکم ادامه داد. ورزش بیشتر، غذای کمتر تا سال ها.
متاسفانه مجید درگیر چرخه ی طاقت فرسای رژیم ها یا وقفه های تمرینات بلند پروازانه ورزشی بود. گرسنه و خسته می شد. اما نتیجه ای نمی دید. مرتبا قول و عهد جاه طلبانه ی تناسب اندامش را رها می کرد و با بسته ای چیپس به صندلی راحتش پناه می برد. همچنین این فرایند اضطراب هم ایجاد می کرد. مجید در خواب و تمرکز با شک  مواجه شده بود. با این حال حس می کرد ناتوان تر از آن است که در این مورد کاری انجام دهد.
چیزی که زمانی مشکل کوچکی در اعتمادبه نفس بود به چرخه ی دردناکی تبدیل شده بود. تا این که روش ریزعادت ها کشف کرد و چرخه به پایان رسید.
مجید این روش مثل بقیه افراد شروع کرد: شنای سوئدی رفتن بعد از مسواک دندان ها. در ابتدا همه چیز را ساده نگه داشت. عادت پنج ثانیه پلانک رفتن هم اضافه شد. با این گام های ابتدایی کوچک، بدون نگرانی از زمان، با گذر چندین ماه، بالاخره در مسیر موفقیت قرار گرفت. این عادت ها رشد می کرد و چند برابر می شد. طوری که الان به طور منظم هر روز صبح، پنجاه شنا می رود تا عادت روزانه ی ورزش یک ساعت را شروع کند. و با عادت 5 دقیقه ی پلانک ورزشش را تمام می کند.
وقتی با مجید صحبت می کنیم داستانش را این طور بیان می کند: ” من خودم را تغییر دادم.”

اشتراک گذاری:

عادت دلخواهت
رو بساز

 ساده، جذاب و پایدار

 بدون اراده و انگیزه بالا

 با پیگیری روزانه مربی عادت سازی 

100% رایگان

اعظم اسکندری

مربی طراحی عادت

از کودکی کنجکاو در حوزه رفتار انسان بودم و بالغ بر ۱۵ سال مطالعه شخصی انجام دادم. الان به طور تخصصی در حوزه طراحی رفتار پژوهش می‌کنم و آموزش می‌بینم و مربی عادت سازی هستم.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

ثبت درخواست مشاوره رایگان

در صورت نیاز به مشاوره می توانید فرم را تکمیل نمایید و یا با ما در ارتباط باشید.