چگونه با کودکان رفتار کنیم؟

موفق ترین عادتی که من تا به امروز ساخته ام این است که چگونه با کودکان رفتار کنیم. اما این رفتار را چگونه طراحی کردم؟
مدت زیادی بود که تلاش می کردم کتاب هایی را که خریده ام آخر شب ها بعد از خواباندن بچه بخوانم، اما قصه هر روز من اینگونه پیش می رفت که سر میز ناهار و شام فقط از ناامیدی هایم از نخواندن تمام آن کتاب های مورد علاقه ام حرف میزدم.
هربار که کتاب جدیدی میخریدم بچه هایم می خندیدند و می گفتند باز هم کتابی برای نخواندن خریده ای؟
یک روز که از این ضعف در خودم به ستوه آمده بودم تصمیم گرفتم این مسئله را برای همیشه حل کنم!
من روشهای زیادی را تست کردم مانند مطالعه در رختخواب، مطالعه بعد از بیدار شدن، کتاب خواندن در تایم استراحت و…. بالاخره توانستم آن زمان مناسب را برای مطالعه پیدا کنم!
چگونه با کودکان رفتار کنیم و با آنها دوست باشیم؟
برای پاسخ به سوال چگونه با کودکان رفتار کنیم من میخواهم قصه خودم با فرزندانم را برایتان تعریف کنم! یک روز با بچه ها در حال دور زدن با ماشین در شهر بودیم که من متوجه آن اتفاق بزرگ شدم. پسرم داشت راجع به عادتی در مدرسه صحبت میکرد که دوست داشت بسازد، اما چند روزی بود که موفق نشده بود و دنبال این بود که راه حلی به کمک من برای آن پیدا کند.
الگوی فرزندمان باشیم تا رفتار را مستقیما یاد بگیرد
من بدون اینکه متوجه شوم یک رفتار را مدام تکرار کرده بودم و بچه ها الگوبرداری کرده بودند.
آن رفتار این بود که اگر عادتی را میخواستم بسازم و آن کار نمی کرد به جای اینکه تسلیم شوم خود را دوباره تنظیم میکردم! و دیدم که پسرم روحیه تسلیم نشدن و دوباره امتحان کردن را از من یاد گرفته است! من با رفتارهای خود به صورت ناخودآگاه یاد گرفته بودم چگونه با کودک رفتار کنم!
پسرم از تکلیف جدیدی که در مدرسه به او داده بودند صحبت می کرد. مثل اینکه معلمشان به آن ها گفته بود که هر روز در گوشی موبایل خود سه جمله سپاسگزارانه تایپ کنند. معلم میخواست عادت سپاسگزار بودن را در آن ها نهادینه کند.
اجازه بدهیم کودکمان راجع به احساساتش صحبت کند
دیدم که پسرم مدام از انجام آن طفره میرفت. به من گفت مامان من وقتی میخواهم بخوابم به جای اینکه دوست داشته باشم سپاسگزار باشم مدام فکر میکنم نکند جملاتی که نوشتم از نظر معلمم مضحک به نظر برسد! بعد از صحبت با او متوجه شدم او سپاسگزاری قبل از خواب و در انتهای شب را دوست دارد، پس قرار شد این کار را وقتی به تختخواب می رود انجام دهد. اما او با احساسش ارتباط نمیگرفت برای همین به او پیشنهاد دادم که وقتی به تختخواب رفت گیتارش را بردارد و بعد از نواختن، وقتی که با احساسش ارتباط گرفت سپاسگزاری را امتحان کند.
کمک کنیم کودکمان رفتار خود را درک کند
او با این طراحی موفق شد که آن حسی که واقعا دوست داشت را تجربه کند. حالا پسرم هر شب به جای استرس داشتن، پر از حس خوب شکرگزاری بود. او گفت:”هر وقت به تختخواب می روم گیتارم را برمیدارم و می نوازم و به خوبی ها فکر میکنم و بعد آن ها را یادداشت میکنم”
ما بهترین تکیه گاه را برای ایجاد عادت سپاسگزاری پیدا کردیم. من هر بار که میخواهم عادت جدیدی بسازم یک پیام به مربی عادت سازی ام میدهم و او بعد از یکساعت گفتگو آن رفتار را بر اساس روتین زندگی و شخصیت و دغدغه های من طراحی میکند. من سالهاست که می دانم هر رفتار دلخواهی را میتوانم به کمک مربی ام طراحی کنم!
چگونه با فرزندمان حرف بزنیم؟
از آن روز که این رفتار را برای فرزندم طراحی کردیم من تصمیم گرفتم الگویی برای بچه هایم باشم و با انجام کاری و توضیح اینکه این رفتار چگونه کار میکند به آن ها یاد بدهم همیشه به دنبال ساختن باشند.
بعد از آن شب فهمیدم که چقدر دوست دارم کارهایی را با بچه هایم انجام دهم. میدانید، این تجربه حسی بهترین حس دنیا برای یک مادر است، اینکه فرزندت دوست داشته باشد درباره احساساتش و کارهای روزانه اش با تو حرف بزند و بخواهد برای پیدا کردن راه حل با او همراه باشی!
من تصمیم گرفتم روشی را که مربی عادت سازی ام استفاده میکرد با پسرم امتحان کنم! یک تکه کاغذ برداشتم و از او پرسیدم با برآورده شدن کدام آرزویشان هیجان زده میشود. آن آرزو را در وسط کاغذ نوشتم و بعد گفتم فکر می کنی برای رسیدن به این آرزو چه راه هایی وجود دارد. ما درباره تمام رفتارهایی که میتواند برای رسیدن به این آرزو کمک کننده باشد حرف زدیم و آنها را در اطراف آرزو نوشتیم و در نهایت موفق ترین رفتار را انتخاب کردیم. من در حال طراحی کردن رفتار درست با فرزندانم بودم!
فرزندم میدانست که اگر آن رفتار و روش موفقیت آمیز نبود ما می توانیم دوباره امتحان کنیم و ایراد کار را پیدا کنیم!
من این باهم فکر کردن را برای این دوست داشتم که میتوانستم به روش دوستانه ای فکر و آرزوهای پسرم را بشنوم و این یعنی دوستی عمیق مادر و فرزندی در یک محیط امن! در این طوفان فکری اغلب ایده های خیلی جالبی کشف میشد که باعث میشد ما انتخاب های بهتری داشته باشیم. ما میدانستیم هر رفتاری را که میخواهیم میتوانیم طراحی کنیم!
فهمیدم که یکی از خواسته های دخترم این است که بیشتر بازی های خانوادگی انجام دهیم و پسرم دوست داشت که اعتماد به نفس بیشتری در مدرسه داشته باشد و این بازی “نوشتن آرزو و پیدا کردن بهترین رفتار” مساوی بود با شناخت عمیق فرزندانم و چه چیزی والاتر از این حس برای یک مادر میتواند وجود داشته باشد؟
چگونه اعتماد به نفس را در کودکمان تقویت کنیم؟
برای تقویت اعتماد به نفس بهترین کار این است که به کودک خود اجازه دهیم راجع به احساسش صحبت کند و همچنین و را مجبور به انجام کاری نکنیم.
راجع به اعتماد به نفس با او صحبت کنیم
تصمیم گرفتم رفتاری را برای بالا بردن اعتماد به نفس در دخترم طراحی کنم. اول کلمه اعتماد به نفس را روی تخته وایت برد نوشتیم و از او پرسیدم چه کارهایی برای تقویت آن می تواند انجام دهد. ما در نهایت 10 رفتار را پیدا کردیم و قرار شد از تکرار جملات تاکیدی در روز در جلوی آینه شروع کنیم. او عادت داشت هر روز صبح موهایش را جلوی آینه برس میزد. خب ما تکیه گاه را پیدا کردیم:”وقتی صبح موهایم را جلوی آینه شانه میزنم چند جمله تاکیدی مثبت درباره خودم می گویم” . ما چند جمله را با هم حفظ کردیم!
وقتی در آینه نگاه میکنم و موهایم را شانه میزنم به خودم میگویم امروز روز خوبی خواهد بود!
فرمول طراحی یک عادت خیلی راحت است: تکیه گاه+رفتار+جشن
عادت با احساس کودک رابطه تنگاتنگی دارد. فرزندمان کارهایش را برای دریافت یک حس مثبت انجام میدهد و این حس میتواند فیزیکی، کلامی و یا در ذهن او باشد.
کودک را مجبور به انجام کاری نکنیم
روزی که من فهمیدم مجبور کردن فرزندان برای انجام کاری نمیتواند در بزرگسالی کمکی به رشد شخصیت آن ها کند من مادر موفقی شدم. من با بررسی خواسته های بچه هایم به روش نوشتن و همفکری کردن با آن ها کارهایی را که میخواستم و دوست داشتم به آن ها یاد بدهم، با علاقه های آن ها همسو میکردم. اگر آن ها اعتراضی داشتند به آن ها گوش میدادم و ما راه کار دیگری پیدا میکردیم. این کاری بود که مربی عادت سازی ام به من یاد داده بود!
چگونه به کودکانمان یاد بدهیم تختشان را مرتب کنند؟
تا بحال نشنیده ام بچه ای درباره مرتب کردن تخت خود هیجان زده باشد! خب متوجه شدم روشی که در پیش گرفته بودم در این رابطه کار نمیکرد و من هر روز صبح بعد از اینکه بچه ها به مدرسه میرفتند از اتاقی که حالا به زباله دانی تبدیل شده بود شاکی و عصبانی بودم!
تصمیم گرفتم رویکرد متفاوتی را پیش بگیرم. از آن ها پرسیدم چرا مرتب کردن تخت می تواند مفید باشد؟ به آن ها کمک کردم حس کنند اگر بعد از اینکه از مدرسه برگشتند اتاقشان مرتب باشد چقدر میتواند آرامش بخش باشد! من بچه ها را با یک اتاق مرتب آشتی دادم و برایشان توضیح دادم چطور در کمتر از 5 دقیقه هر روز اتاق مرتبی داشته باشند و انتظاراتم را از یک تختخواب آماده برایشان گفتم ما این رفتار را اینگونه طراحی کردیم:”بعد از اینکه پاهایم را از تخت روی زمین میگذارم پتویم را بالا میکشم و صاف میکنم” ما چند رفتار کوچک دیگر به هم دیگر زنجیر کردیم تا بچه ها کمتر از 5 دقیقه اتاق آماده و مرتب تحویل دهند و بعد صبحانه بخورند. این رفتار بعد از چند روز در آن ها نهادینه شده بود و این است عملکرد مغز ما وقتی کاری را به آن دیکته میکنیم!
سخن پایانی
برای اینکه بدانیم با کودکمان چگونه رفتار کنیم و چطور آرزوهایش را درک کنیم و برای همیشه استراتژی رفتار با کودک را یاد بگیریم شما را به دوره عادت سازی رایگان 6 روزه دعوت میکنم. در این دوره با محوریت چگونگی رفتار با کودک یاد میگیرید مادر خوبی برای فرزندتان باشید و یک رابطه ی دوستانه ناگسستنی مادر و فرزندی با او ایجاد کنید.